آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
عشق ما ...
عشق ما...
چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 17:42 :: نويسنده : محمد حسین مسیبی
_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ عشق کلید شهر قلب است به شرط آن که قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ مرا اینگونه باور کن... کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته...؟! نمی دانم مرا ایا گناهی هست..؟ که شاید هم به جرم آن ، غریبی و جدایی هست..؟؟؟ مرا اینگونه باور کن _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ خدا میدونه که من :فقط تو رو دوست دارم, خدا میدونه که تو تنها عشق منی! خدا میدونه که فقط تو رو می پرستم ! خدا میدونه که من این آف رو تا حالا واسه چند نفر فرستادم _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ زندگی سخت نیست ما سختش میکنیم عشق قشنگ نیست ما قشنگش میکنیم دل ما تنگ نیست ما تنگش میکنیم دل هیچکس سنگ نیست ما سنگش میکنیم _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ خواستم برای از دست دادنت اشک بریزم تمام اشکهایم رابرای به دست آوردنت ریخته بودم _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ عشق مرگ نیست زندگی است. سخت نیست عین سادگی است. عشق عاشقانه های باد وگندم است . اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ هیچ کس از راز دلم آگاه نیست هیچ کس ازآه دلم به جزقلب تو خبرندارد من درمسیرقلب توام چون مسافری و مقصدم افق دورچشمان توست _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ چقدر لباس سیاه به تو می آید اگرمی دانستم زودتر می مردم _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ شکست عهد من وگفت هر چه بود گذشت به گریه گفتمش آری وچه زود گذشت بهار بود و تو بودی وعشق بود و امید بهار رفت و تو رفتی و هر چه بود گذشت _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ زیر سیگاری با اینکه می دونه سیگار همیشه دلشو می سوزو نه بازم اونو تو دلش جا می ده زیر سیگاریتیم رفیق _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ کاش بودی تا دلم تنها نبود تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا برای قلب من زندگی این گونه بی معنا نبود کاش بودی تا لبان سرد من بی خبر از موج و از دریا نبود _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ دوستان ما به نظر شما محتاجیم لطفا" نـــــــــظــــــــــــر بـــدهــــیــــــــــــــــــــــــــــد . نظرات شما عزیزان:
|
|||
![]() |